کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : محمد رضا رضائی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

داغـی نـشـانده بر جگــرت، یـاد کربلا            خون می رود ز چشـم ترت، یاد کـربلا

زینب سکینه گریه و طفـل ربـاب و آب            مــی آورنــد در نــظــرت، یاد کــربلا


با زخــمی از تـسلَیِ زنجـیــرِ سـلـسلـه            مانده به روی بــال و پرت، یاد کربلا

با خطبه های بی بدلت زنــده کرده ای            در لحظه لحــظـۀ  سفــرت، یاد کـربلا

ازقتل صبرروضه بخوان ای امام صبر           با ســوزِ آه شــعـله ورت، یــاد کــربلا

از سجده های لشکر شمشیر و نیزه ها           از خـنجر و ســر پــدرت، یــاد کــربلا

ازلحظه ای که غارت خیمه شروع شد           آتش گــرفت دور و بــرت، یــاد کربلا

تاصبح حشرضامن این دین وپرچم است           یــاد محــرم و صــفرت، یــاد کــربــلا

این جلوه های اشکِ عزادرصحیفه است           یــاد خــدا، شــب و سحـرت، یاد کربلا

: امتیاز

مدح و شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای تــمـام آفـریـنـش تـشـنـۀ اشــک شـبت           وی خدا و خلق او مشتاق یــارب یــاربت

ای مسیحای دعا در هـر نفس، لعــل لبت           سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت


باب حاجت؛ باب رحمت؛ باب ایمان؛ باب دین

قـطب عـرفـان، سیّـدسـجّـاد، زین‌الـعـابــدیـن

ای مزاربی‌چراغت نور چشم و چشم نور           ای منـاجــات شــبـت آل مـحمّـد را زبـور

سجده‌گاهت درعبادت طورنورو نورطور           چشم ظلمت از تو و روی منیرت دور دور

حـاجـت خلـــق جهـان در آستانــت ریخته

وحی سـاعد در سماوات از دهانت ریخته

آفــتابـا مـــاهتاب از جـلــوۀ رویــت خجل           طوبی ازقد؛جنت ازرخ،لاله ازبویت خجل

پادشاهـان از گــدایـانِ ســرِ کــویت خجل           حلقه‌های سلسله از دست و بازویـت خجل

نیست تنها دوستان را دست بـر دامـان تو

دشمنان را هم طمع بر لطف وبراحسان تو 
تو به خلق و خوی؛ اعجاز پیـمبر مـی‌کنی           گر بخواهی در اسارت کار حیدر می‌کنی

با دو دست بستۀ خود فتح خیـــبر می‌کنی           شام رادرچشم دشمن،صبح محشرمـی‌کنی

دست تقـدیر تـو دســت اقـتدار حیدر است

بلکه هر انگشت تویک ذوالفقارحیدراست

کــربـلا و کــوفـه و شـــام بـلا رام تو بود           دشــمن بــیدادگر را وحشت از نام تو بود

تــو میان ســلسله نه، خصم در دام تو بود           فتــح آل مصــطفی از خـطبـۀ شـام تو بود

چارده قرن است مسجد می‌کشد از دل خروش

می‌رسد بانگ انا ابن مکه‌ات دائم بـه گوش

سرگذشتت شعله‌ای دردل شد وازسرگذشت           شام شوم از کربلا بهر توسنگین‌ترگذشت

کس نــمی‌داند چـه‌ها بر آل پیغمبر گذشت           ناقۀ عریانت از هر کوچه و معبر گذشت

شامیان از کینه و طغــیان شـرار انگیختند

از فـراز بـام‌هــا آتــش بـــه فرقت ریختند

ای ز چشم شیعه جاری خون ساق پای تو           آفتـاب فـاطــمه خـاکســتر و ســیمـای تــو

تو چراغ عرشی و ویـرانــه شد مأوای تو           خـاک ویرانـه کجا و صورت زیبای تو؟!

بود در ویرانه بـر رأس پــدر، چـشـم ترت

همچو بسمل بال زد در پیش چشمت خواهرت

تو همای وحی بودی و پـرت را سـوخـتند           لحظه لحظه سینـۀ پـر آذرت را ســوخـتند

نخل ایمان بودی و برگ وبرت راسوختند           آخر از زهر ستــم پـا تا سرت را سوختند

گرچه دیدی صدْمه و آزار ومـحنت آن همه

قـــاتلت داغ پـدر بـود ای عـزیــز فــاطـمه

سال‌ها بگذشت وبودی هیجده داغت به دل           سوختی یک عمرهمچون شمع سوزان متصل

سینه‌ات چون خیمه‌های سوخته شدمشتعل           ای به وقت سجده خاک ازاشک چشمان تو گل

بر تـومـی‌گریم که برگل‌های پرپرسوختی

هر کجا دیـدی جوان از داغ اکبر سوختی

بـــاغبانی گــر به بــاغ لاله‌اش می‌داد آب           تو بـه یاد کام عطشــان پـدر رفتی ز تاب

گریه می‌کردی به یاد طفل معصوم رباب           بر لب خشک علی‌اکبر دلـت می‌شد کباب

می‌بریـدی گوسفندی را اگــر قــصاب سر

یاد می‌کردی ز تیــغ شــمـر و حلقــوم پدر

کاش می‌شد قبر پاکــت را بـگیرم در بغل           همچو نور ماه، خاکت را بگــیرم در بغل

سـاق پـــای دردناکــت را بگیـرم در بغل           زخم قلب چاک چاکت را بگیــرم در بغل

کاش می‌شدشیعه برگرد مزارت می‌گریست

روز و شب پیوسته میثم درکنارت می‌گریست

: امتیاز

زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

من آن گلم که خفته به خون باغبان من            نه گل نـه غنچه مانده به باغ خزان من

مرغ بهشت وحی‎ام و از جور روزگار            ویــرانــه‎هــای شــام شـــده آشــیان من


هــفـــتـاد داغ دارم و در ســوز آفــتاب            هجـــده ســر بریــده بــود ســایـبـان من

زن‎های شام خنده به ناموس مـن زدنــد            ایــن بــود احــترام مــن و خــاندان من

زنــجیرهــا به زخـــم تن من گریـســتند            دشمن نکرد رحم به اشــک روان مــن

شــام بــلا و طــشت طلا و سـر حسین            گـــردید قـــاتل پـــدرم مــیـزبــان مـــن

من اشک ریختم زبصراوشراب ریخت            بـــا آن کــه بــود آیـۀ کوثر به شأن من

من ناله می‎زدم ز دل او چوب خیزران            من تن به مرگ دادم اوسوخت جان من

«مـــیثم» خدا جزات دهد درعـزای ما            کز نظــم تــو عیـان شده سوز نهان من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند و صحیح نبودن موضوع مطرح شده در آن حذف شد

گـــردید نـــقش خـاک ز سنگ یهودیان            ازنـــوک نی ســر پــدر مهـــربـان من

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه و شام

شاعر : حمید رضا برقعی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : مثنوی

نسیمی آشنا از ســوی گـیـسـوی تو می آید            نفس هایم گـواهی می دهد بــوی تو می آید

شکــوه تو زمین را با قیــامت آشنــا کرده            و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده


زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟            تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت            به عالم شور بخشیدی همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم            جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی            و عیــسی را به آیین مسلمـانی در آوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی            از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو میرفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم            به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحـظۀ آخــر نگــاه من صدا میزد            چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا میزد

حدود ساعت سه، جـان من میـرفت آهسته            برای غـرق در دریــا شدن میرفت آهسته

بخوان! آهسته از اینجا به بعد ماجرا با من            خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من

تمــام راه بر پا داشتم بــزم عــزا در خود            ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا درخود که باید بی تو برگردم            قدم خــم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم

نسیمی آشنا از ســوی گیـسـوی تو می آید            نفس هایم گــواهی می دهد بـوی تو می آید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی که بیشتر مدح شبیه به ذم است؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید 

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت            از این عالم چه میخواهی همه عالم به قربانت

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای آنکه نیست غیر خـدا خون بهای تو            قـلب بـه خـون نشستۀ من رو نمای تو

زینب دلـش شکسته ولی سر شکسته نیست            سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو


قرآن بخوان اگرچه تو را سنگ میزنند            دیـن خــدا نـفــس بکـشـد با صــدای تو

زینب نفس نمی کشد ای نـفـس مطمئن            یک لحظه در هوای کسی جز هوای تو

تو سربلند بر ســر نیــزه بخوان بــدان            زینب هم ایــستــاده بــمـیــرد بـرای تو

من پای نی تو بر سر نی گریه میکنیم            تو مبتــلای عشـقــی و من مبتــلای تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛  مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن؛ مغایرت با روایت های معتبر است؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ای آنکه نیست غیر خـدا خون بهای تو            خــون سـر شکستــۀ من رو نمــای تو

زینب سرش شکسته ولی سر شکسته نیست            سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو

مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت

شاعر : توحید شالچیان ناظر نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل مثنوی

صبر گلــواژۀ نــابی است که زینب دارد          عشق عنوان کتابی است که زیـنـب دارد

شبنم صبح به رقص آمد و بر یاس نوشت          اشک از جنس گلابی است که زینب دارد


در زمین ظرفیت جلوه ی او پیــدا نیست          آسمان وسعت قابی است که زیـنـب دارد

اسکتوا گفتن لبهای ترک خورده بس است          شام تسخیر خطابی است که زیـنـب دارد

وتر مدیون قنوتی است که در زنجیر است          ستر مــدیون حجابی است که زینب دارد

سرفــرازیــم اگر وقـت مکــافــات عمــل          همه از لطف حسابی است که زینب دارد

وجد با شــوق به پــابوس قــلم آمده است          مثــنــوی از پی بیـت الغــزلـم آمـده است

قبله می خواست که این قـبـله نما بشناسد          مثنوی خواست که این عاطفه را بـشناسد

کیست این عاطفه ی دهر پــرستــار امام          خلــوت سینـه ی او محــرم اســرار امام

کیست این معــرفت لایــتــنــاهـی؟ زینب          شــاهــبــاز حــرم ســتــر الــهــی زیـنب

تا به رگهای زمین خون زمان جاری بود          این عــقــیــله نـفـسـش گـرم فداکاری بود

باورش سخت که در معرکه بی یاور شد          یک بغل غصه هم آغوش همین خواهر شد

روی تل رفــتــه بپــرسیـد چه ها می بیند          این سر کیست که از سینه جدا می بیـند؟

اول خونجــگــری بود که مــادر را دیــد          به ســراشــیــبــی گــودال بــرادر را دید

دشت هر گوشه معمای به هم ریخته داشت          منظری شکل هجاهای به هم ریخته داشت

دشت از اهل حرم موی پریشان میخواست          وسط هـلـهـله ها پــاره گریبان میخواست

زیــنــبی ماند و سر بی سر و سامانی ها          کــودکــان حـــرم و دست به دامــانـی ها

زینب است و سر زلفی که رها در باد است          خیمه در خیمه سکوتی که پر از فریاد است

آتشی داشت از ایــن غــائــلـه ها پا میشد          بی بـــرادر ســفــری داشت مــهـیـا میشد

بی برادر سفــری داشت اســارت را دید          آفـــتــاب حـــرم الله جـــســارت را دیـــد

کوفه از دختر صدیقه حـیــا کـرد؟ نـکرد          شام با غــربت این قــافـله تا کرد ؟ نکرد

خیزران حرمت آن کام نگه داشت؟ نداشت          طفل شش ماهه بپرسید گنه داشت؟ نداشت

زین سفر ظهرعطش ظهر محن خاطره ماند          ظهر هفتاد و دو بی غسل و کفن خاطره ماند

باورش سخت که در معرکه بی یاور شد          یک بغل غصه هم آغوش همین خواهرشد 

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه و شام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن قالب شعر : غزل

رأس تو را به روی نی، هرچه نظاره میکنم            سیــر نمی شود دلــم، نگه دوبــاره میکـنم

ز اشــک و آه سینه ام، میــان آب و آتـشم            چو با توأم، از این میان کجا کناره میکنم


گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان            ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره میکنم

به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد            گریه به گوشواره نی، به گوش پاره میکنم

هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی            گاه نگــاه سوی مـه، گه به ستــاره میکنم

رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد           خنده ز آه خویشتن به سنگ خــاره میکنم

: امتیاز

مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ماجــرای کــربلا شرح بـلای زینب است            عصرعاشورا شروع کربلای زینب است 

شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل             صبر زینب آیت صبر خدای زینب است 


رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را            عشق گـفتا بعد پیغمبر، ثنــای زینب است

باغبان گلشن ســرخ ولایت، اشک اوست            حافظ خون شهیدان گریه های زینب است 

پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد            بر سر پا باز با صبر و رضای زینب است 

کوفه و روز اسیری دیــدن زینب، دریغ!            چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است

بهر اثبــات ولایت رفـت بــایــد هر کجــا            ورنه کاخ ظلم و بزم می،چه جای زینب است؟

نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق            هر کجا پا میگذاری جای پای زینب است

خــطـبــۀ او افــتخــار مـلــت اســلام شــد            بانگ «اَلااسلام یَعلوا» در ندای زینب است

پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست            ای دریغا در کف دشمن لـوای زینب است 

چون توانایی به ترک جان نبودش سر شکست            قـتلگاه کوچک محــمل، منای زینب است

ای «مؤید»! ما کجا و مدح آن َرم آفرین؟            آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن از ناقه افتادن و... حذف شد

کودکی ز آن کاروان افتاد از محمل به خاک            شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر

شاعر : محمد رسولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

روی نــی مــوی تو در بــاد رها افتاده            در فضــا رایحــه‌ای روح‌فــزا افــتــاده

ســر تو می‌رود و پیــکــر تو می‌مــاند            از هــم آیــات وجــود تو جــدا افــتــاده


آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند            آتش آن است که در خیــمــۀ ما افتــاده

دم گــودال دلـم ریخت که انگشتت کو؟            حق بده خواهــرت اینگــونه ز پا افتاده

من به میل خود از اینجا نروم، میبردم            تــازیــانه که به جــانِ تــن مــا افـتــاده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عــاقبت دیــد ربــاب آنچـه نباید می‌دید            آنــقــدر زار زده تــا ز صــدا افــتــاده

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن قصۀ افتادن از ناقه حضرت رقیه و آمدن زجر به دنبالش و ... حذف شد اینگونه روایات ساختگی و بی سند در هیچ کتاب معتبری نیامده است

می شمارم همه طفـلان حــرم را دائــم            وای که دختــرکت بــاز کجــا افـتــاده؟

زجر رفته ست سراغش که بیارد او را            آمــد اما به رویش پنجه به جــا افـتــاده

هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم            دو سه دنــدانِ تو ای عمه چــرا افتاده؟

مدح و مصیبت حضرت زینب در کوفه

شاعر : وحید قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

خانه خراب عـشـقم و ســربارِ زیــنــبــم            شـکـر خــدا که شیـعـۀ ســالار زیــنــبــم

این نالـه ها و ضجّه زدن بی دلیل نیست            یک گوشه از شلـوغی بــازار زیــنــبــم


هر کس به بیرق و علمش چپ نگه کند!            با خشم من طرف شده؛ مختار زیــنــبــم

آتش بکش، به دار بــزن، جــا نـمی زنـم            جــانـم فــداش، میــثــم تــمّــار زیــنــبــم

از زخـمـهـای گــوشۀ ابروی من نپـرس            مجــروح داغ دلــبــر و بیـمــار زیـنـبــم

شکــر خــدای عــز و جــل مکـتبی شدم

من از دعـای خیـر عــلی، زیـنـبــی شدم

غم خاضعانه گوش به فرمان زینب است            انگشت بر دهان شده، حیران زینب است

ایــوب دل شـکـستــۀ بـا آن همــه مـقــام            شاگــرد درس صبـر دبستان زینب است

هرگز نگو که چادرش آتش گرفته است!            این شعله های خیمه، گلستان زینب است

اصلاً عجیب نـیـست شـکـست یــزدیــان            وقتی حجــاب سنگر ایـمــان زینب است

او پس گرفت هـستی خود را ز گــرگهـا            پیــراهنی که مـونس کنعــان زینب است

امــروز اگــر حسینی و پــابنــد مــذهبـم

مــدیــون گــریه های فــراوان زیــنــبــم

بــاور نــمی کـنــم ســر بــازار بُــردنـت            نـامحــرمــان به مجلس اغیــار بُــردنـت

از سینۀ حسین، تو را چـکـمه ای گرفت            از کــربــلا به کـوفه، به اجبار بُــردنـت

پــای سـفــر نــداشـتــی ای داغــدار درد            با یک سـر بــریده، به اصرار بُــردنـت

پهلــو کبــود! گــریه کنــان تــازیــانه ها            با خـاطــراتی از در و دیــوار بُــردنـت

فهمیده بود شمر غــرورت شکسته است            از سمت قــتــلـگــاه عـلــمــدار بُــردنـت

تو از تمــام کــوفه طلبکــار بــودی و...            در کـوچه هاش مثل بــدهکــار بُــردنـت

در پیش گریه های تو این گریه ها کم است

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

خانه خراب عـشـقم و ســربارِ زیــنــبــم            در بــه در مــجــالــس ســالار زیــنــبــم

این نعــره ها و عربده ها بی دلیل نیست            یک گوشه از شلـوغی بــازار زیــنــبــم

هرکس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد!            با خشم من طرف شده؛ مختار زیــنــبــم

مدح و مصیبت حضرت زینب در کوفه

شاعر : حامد صافی قهدریجانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

زن بود امـا مـثـل مــولا حـرف می زد            پر جوش و غوغا مثل دریا حرف میزد

از مـردی خود کـوفیان شرمنده گـشتند            از زخــم های کــربـلا تا حـرف مـیزد


از بغـض های در گلـو تـرکیده می گفت            در خفظ دین او مثل زهرا حرف میزد

راز حضور اهـرمن را فــاش می کـرد            وقتی که از عـشق اهــورا حرف میزد

گویی عـلـی در پـیکــر او زنـده می شد            از بس که زینب مثل بابا حرف میـزد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

 

زن بود مثــل مــرد امــا حــرف میزد            پر جوش و غوغا مثل دریا حرف میزد

بر مردی خود کوفیان شک کرده بودند            مثــل تمــام مــردها تــا حــرف میــزد

از بغض های در گلو تــرکیده میگفت            از زخــم های عشق حتی حرف میزد

مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت

شاعر : حسن بلبلی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای قــامت همیشه تر از قبــل استــوار            ای بانــوی نـجـابت و ای بانوی وقــار

روشن تـرینِ آیــنــه ها بر جــبــیـنِ تو            قــد می کشد ز هر نـفست قــامت بهار


زیبـاتـرینِ حــادثــه هـا با تو هـم قـرین            زیـبــاتـرینِ جـلــوۀ حق از تو آشکــار

تو در بـهـشت و آینه ها هـم جــوار تو            اما هـنوز چشم تو گــریان و سوگــوار

بغض رسایت آینــه ها را به هم تـنـیـد            در فصل سنگ و آینه و داغ و انکسار

بگــذار از صــلابت تو کــوه بشکــنـد            ای بانــوی همیشه تر از پیش استــوار

: امتیاز

مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت

شاعر : جواد محمد زمانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

سبــز است بـاغ آینــه از بــاغبــانی‌ات            گــل کرد شوق عـاطفه از مهربانی‌ات

از بس که خار خاطره بر پای تو نشست            چــشم کسی نـدیــد گــل شــادمــانی‌ات


حتی در آن نمــاز شبی که نشستـه بود            پـیــدا نـشـد تـشـهّـدی از نــاتــوانـی‌ات

آن‏جا که روز کـوفه ز رزم تو شام بود            شوق حماسه میچکد از خطبه ‏خوانی‌ات

آری شکـست فـرق یـزیـد و یـزیـدیان            از خطبـه های حیدری و جان فشانی‌ات

با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو            لبــریــز بــوسه بــاد لب خیــزرانی‌ات

عمر سه ساله صبر دل از لاله می‌گرفت            آتــش نــمی‌زنـیــم به داغ نـهــانــی‌ات

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

امّا شـکـسـت خـطـبـۀ پــولادی تــو را            بر نـیــزه آیــه‌های گــل نــاگـهــانی‌ات

مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت

شاعر : محمد رضا شرافت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مسمط

ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه            طــوفــــان بــر آشــفــتــۀ آرام وزیــــده

ای روضه ترین شعرغــم انگیز حماسه            ای بغض ترین ابـر به بــاران نـرسیـده


ای کـوه شبیه دلت و چشم تو چون رود            هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود

غــم درپی غـم درپی غـم درپی غم بود            ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنـیده

من تاب نــدارم که بگــویم چه کـشـیدی            تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیــدی

تو در دل گودال چه دیــدی چه شنیدی؟           که آمــده ای بـا دل خــون قــد خــمـیـده

نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل            شد شعر به یک روضۀ مکـشوف مبدل

نه دست خودم نیست خــدایا چه بگویم؟            این بیت رسیده ست به رگ های بریده

این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش            شد بــاز درون دل تو شعــلــه ور آتـش

در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش            ای آنکـه شبـیـه تو کـسـی داغ نــدیــده

این قـافلۀ توست سوی کوفه روان است            بر نیزه برای تو کسی دل نگــران است

شکر است که تا شام فقط ورد زبان است            رفـتـیـد دعــا گـفـتـه و دشنــام شـنـیـده

سخت است بنویسم که دستان تو بسته ست            مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست

قــد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست            من ماندم و این شعـر و گــریبان دریده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست            مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست

مرثیۀ اهل بیت در کوفه و شام

شاعر : محمد مباشری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقتی قــرار شد که دلـی امتحــان شود            باید دچــار درد و غـمی بیکــران شود

سروی بـرای آنکــه شود آبــروی دیـن            پـیـغـمـبـر حسیـن چو پـیـغـمبران شود


از بهر حفظ معجــر خود دختــر یتـیـم            بــاید به پشت خــار مغیلان نهان شـود

آن شیر زن که درد و بلا را به جان خرید            بــاشد ســزا کـفـیــل امـام زمــان شـود

قـامت برای آنکه بگردد ستــون عشق            باید به زیـر بــار مصـائب کمــان شود

باید سـفـیــر واقعــه بهـر حیــات نــور            با دست بستـه در پی قــاتـل روان شود

آتش به جان خـرید چو آگــاه شد دلـش            باید به شـام و کوفه چو آتش فشان شود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

رویی بــرای آنکــه شود آبــروی دیـن            بــاید اسیــر سیــلی نــامحــرمــان شود

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به خون نشسته چرا ای حسین من رویت            سفیــدتــر ز سـپـیـده شده چــرا مــویت

هلال من که غروب تو زود و خونین بود            کبــود گشته چنـان روی مــادرم رویت


نسیم چون که به تو میرسد شود خوشبو            شمیــم باغ جنــان می وزد ز گـیسویت

به روی نیزه سرت را به کوفه می بینم            ز کــربــلا دل من بوده در تکــاپــویت

بخوان دوباره تو قرآن که جان دهد برمن            صدای روح نــوازی ز لعـل دلجــویت

وضو ز خون جبین میکنم در این محمل            نمــاز عشق بخــوانم به طاق ابــرویت

اگرچه بر سر نـیــزه نمی رسد دستـش            سه ساله دخترتو می کند چوگــل بویت

مکن نهان رخ خود را هنوز فرصت هست            که چند لحظه بـبـیـنـم جمــال نیکــویت

به جان زینب خود کن عنایت و کرمی            که عاشق است «وفائی» به دیدن کویت

: امتیاز

چهل رباعی که ترجمۀ چهل حدیث حسینی است

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

ای آن که دلت آینۀ نــور جلــی است            فرمود کسی که حجّت لم یـزلی است

در حال نمــاز ســورۀ فجــر بـخـوان            چون سورۀ فجر بـر حسین بن علی است


امام صادقعليه السّلام فرمودند: اقْرَءُوا سُورَةَ الْفَجْرِ فِي فَرَائِضِكُمْ وَ نَوَافِلِكُمْ فَإِنَّهَا سُورَةُ الْحُسَيْنِ وَ ارْغَبُوا فِيهَا رَحِمَكُمُ اللَّهُ ؛ سورۀ فجر رادر نمازهای واجب و مستحب بخوانید. زیرا که آن سورۀ حسین بن علی عليه السّلام است، و در آن رغبت کنید، خدای شما را رحمت کند.( تأویل الآیات ۲/۷۶۹ )

***************************************************

گــلــزار تو جنـات نعیــم است حسین            راه تو صراط مستـقـیـم است حـسیـن

مــعــنـای فــد یـنـائی و در راه خــدا            جز توچه کسی ذبح عظیم است حسین

خداوند به حضرت ابراهیم وحی فرمود: وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيم‏؛ ای ابراهیم، فدا نمودم جزع تو را بر فرزندت اسماعیل اگر او را قربانی می کردی به جزع و گریه بر حسینعليه السّلام و بر تو ارزانی داشتم بالاترین درجات مصیبت دیدگان را. (عیون الاخبارالرضا ج ۱ ص ۱۶۶)

***************************************************

برخـاستـه گر ز لب ثـنـای تو حسیـن            افتــاده اگــر که دل به پـای تو حسین

فــرمــود نبی معــرفتی پـنهــان است            در سینه مــؤمـنـان بـرای تو حسیــن

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةً مَكْتُومَة؛ به راستی برای حسین عليه السّلام معرفتی پنهانی در دل مومن است. ( القطره ج۱ ص ۲۹۸)

***************************************************

هر دل که به عشق مبـتـلایـش کردند            آئـیـنـۀ رحــمـت خــدایـــش کــردنـد

آنرا که سعـادت و شــرف بخـشـیـدند            باعـشـق حـسیــن آشنــایـش کــردنــد

امام صادق عليه السّلام : اذا أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ الحسین؛ هر بنده ای را که خدا خیر او را خواسته باشد، در قلب او محبت، و محبت زیارت امام حسین عليه السّلام را به او می دهد.( کامل الزیارات ص ۴۶۴)

***************************************************

جاویــدترین عشق جهان است حسین            آمیـخـتـه با روح وروان است حسین

فــرمود رئیس مــذهـب و مکـتـب ما            محبوب زمین در آسمان است حسین

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : مَن أحَبَّ أن يَنظر إلى أهلِ السَّماء فَـلـيـنظر الى الحسين‏؛ هر کس دوست دارد محبوبترین اهل زمین را نزد اهل آسمان ببیند، پس به حسین عليه السّلام بنگرد. ( مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۷۳ )

***************************************************

ای آیــنــۀ نــــور خـــداونـــد جــلــی            قــدســی نـفـســان حــرم لــم یــزلــی

پـیــوستــه درود می فــرسـتـنـد تو را            تا روز ظـهــور مــهــدی آل عــلــی

وَكَّلَ اللَّهُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ- يُصَلُّونَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ شُعْثاً غُبْراً- مُنْذُ يَوْمَ قُتِلَ إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ- يَعْنِي بِذَلِكَ قِيَامَ الْقَائِمِ؛ خدای تعالی هفتاد هزار ملک بر قبر حسین عليه السّلام گماشته تا بر وی درود متصل بفرستند از روز شهادت او تا وقتی که قائم آل محمد ظهور کند

***************************************************

خود را ز فـلـک بر تو رسـاندند همه            از غـربـت تو اشــک فـشـانـدنـد همه

در وادی طف، فـرشتگــان ملکــوت            از صبر تو در شگـفـت مانـدنـد همه

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)خطاب به امام حسین عليه السّلام فرمودند: لَقَد عَجَبتَ مِن صَبرِکَ مَلائِکَةُ السَّموات « براستی ملائکه آسمان ها از صبر تو به شگفت آمدند. ( زیارت ناحیه مقدسه)

***************************************************

یارب تو به ما شهــد ولایت بچـشـان            از قـیـد حصار ظلمت و غــم بـرهان

طوفــان زده ایم و غـرق دریای گناه            ما را به سـفـیـنـه حـسـیـنـی بــرسـان

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم : اِنَّ الحُسَین مِصبَاحُ الهُدی وَ سَفیـنَـةُ النـِّجاة ، حضرت حسین عليه السّلام چراغ هدایت و کشتی نجات است. ( عیون اخبار الرضا ج۱ ص ۴۸)

***************************************************

روزی که دل و عشق به هم پیوستـند            شیرازۀ عشق و عــاشــقی را بـسـتند

معنــای حسیـن و مـنّی پــیــغــمــبــر            این است که هر دو گل زجنّت هستند

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: حُسين منّى و أنا مِن حُسَين أحب اللّه من أحَبَّ حُسينا، الحُسَين سِبط مِنَ الأسباط؛  حُســین عليه السّلام ازمن است ومن از حسینم، خدا دوست بدارد هر کس که حسین را دوست دارد، حسین عليه السّلام پاره ای از پاره های من است. ( احقاق الحق ج ۱۱ ص ۲۶۵)

***************************************************

نعـمـت به مُحـب تو تمام است حسین            بر دشمن تو جنان حـرام است حسین

زان در که به نام توست از باغ بهشت            در روز حساب بار عـام است حسین

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم : أَلَا وَ إِنَّ الْحُسَيْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ- مَنْ عَانَدَهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ.؛ آگاه باشیدکه همانا حسین عليه السّلام دری از درهای بهشت است، کسی که با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام گرداند. ( بحار الانوار ج ۳۵ ص ۴۰۵)

***************************************************

سجــاد که سجده های طولانی داشت            در محضر حق وجـود نورانی داشت

یک عـمــر به یـاد لالــه هـای زهــرا            چشمی همه دم ابری و بارانی داشت

امام سجاد عليه السّلام: إِنِّي مَا أَذْكُرُ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَة؛ من هرگز شهادت فرزندان فاطمه (س) را به یاد نیاورم، مگر آن که به خاطر آن، چشمهایم اشکبار گشت. ( بحار الانوار ج ۴۶ ص ۱۰۹)

***************************************************

سر چشمه ساحل حیات است حسـیـن            طوفان زده را فلک نجات است حسین

گر جن و ملک بر او بگریند، رواست            زیـرا که قـتـیل العـبرات است حسین

امام حسـین عليه السّلام : أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى؛‏ من کشته اشکم، هیچ مومنی مرایاد نمی کند مگر آن که « به خاطرمصیبت هایم» گریه میکند. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۷۹)

***************************************************

تا آن که بود چــشـم سحــاب من و تو            بــر آل عــلی بــود گــلاب من و تــو

این اشک میــان ما و دوزخ به خــدا            فــردای جــزا شود حـجــاب من و تو

امام باقرعليه السّلام :  مَا مِنْ رَجُلٍ ذَكَرَنَا أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ- يَخْرُجُ مِنْ عَيْنَيْهِ مَاءٌ وَ لَوْ مِثْلُ جَنَاحِ الْبَعُوضَةِ- إِلَّا بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ- وَ جَعَلَ ذَلِكَ الدَّمْعَ حِجَاباً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّار، نیست مردی که یاد کرده شویم نزداو، پس بیرون آید از چشم او قطره اشکی، هر چند مانند بال مگسی باشد، مگر این که به پا می کند خدا خانه ای را در بهشت، و می گرداند آن اشک را حجابی در میان او و آتش جهنم. ( بحار الانوار ج ۳۶ ص ۳۹۱)

***************************************************

بر عرش برین زینت و زین است حسین            سر چشمۀ نــورعــالمین است حسین

گـفـتم سبب گریۀ هر مومــن کیست؟            گفتند به اشک غم،حسین است حسین

 امام صادقعليه السّلام : الْحُسَيْنُ عَبْرَةُ كُلِّ مُؤْمِن‏؛ حضرت حسینعليه السّلام اشک چشم وسبب گریه وحزن هر مومن است. .( کامل الزیارات ص ۱۰۸)

***************************************************

نــوری که پُــر از تجــلّــی داور بود            در طــور وجــود موسی جعفــر بود

ده روزمحــرم به لـبـش خـنــده نـبود            در ســوک حسین دیــدگــانش تر بود

حضرت امام رضاعليه السّلام : كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً- وَ كَانَتِ الْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ- فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ- يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ- وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْه‏؛  پدرم حضرت امام کاظمعليه السّلام هرگاه محرم میرسید، دیگر خندان نمی شد روز دهم محرم روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود:روزی است که حسین عليه السّلام در آن روز به شهادت رسیده است. ( مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۸۶)

***************************************************

آن گــل که بود پــارۀ تـن؛ طاهـا را            دارد سخنی که خــون کند دل ها را

فرمــود غــم حسیــن وعــاشورایش            مـجــروح نمـوده پـلـک چــشم ما را

حضرت امام رضا عليه السّلام: إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا- وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاء؛ غمنامه خود را در عزای جد بزرگوارش می سراید و یاد آوری روز عاشورا را مایه مجروح گشتن پلک ها و ریزان شدن سیل اشک های خود می شمارد. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۸۴)

***************************************************

این اشـک عجـب شـمـیـم نــابی دارد            هر قـطــره او اجــر و ثــوابــی دارد

آبــی که بــود به چـشـمـۀ آب حیــات            از اشــک حـسـیـنـیــان گــلابـی دارد

امام حسن عسکریعليه السّلام: إِنَّ اللَّهَ لَيَأْمُرُ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ- أَنْ يَتَلَقَّوْا دُمُوعَهُمُ الْمَصْبُوبَةَ- لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ إِلَى الْخُزَّانِ فِي الْجِنَانِ- فَيَمْزُجُوهَا بِمَاءِ الْحَيَوَانِ- فَتَزِيدُ عُذُوبَتُهَا وَ طِيبُهَا أَلْفَ ضِعْفِهَا؛ خدا امر می فرماید فرشتگان مقربین خو درا که اشک های مصیبت زدگان به قتل حسینعليه السّلام یعنی آنهایی که در عزاداری و مصیبت ان حضرت می گریند و ببرند نزد خزینه دارهای بهشت تا ممزوج کنند با آب حیات بهشتی تا گوارایی و خوشبویی آن هزار برابر زیاد شود. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۳۰۵)

***************************************************

نیکوست فـلک اگر کنــون گـریه کند            با چهـرۀ سرخ و لاله گـون گریه کند

سالار شهیدانی و مهـدی شب و روز            در سوک تو جای اشک،خون گریه کند

حضرت مهدی عليه السّلام : فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛ روز و شب بر تو گریه میکنم و به جای اشک، خون بر تو از دیدگان جاری می کنم. ( بحار الانوار ج ۹۸ ص ۳۲۰)

***************************************************

بس داغ که دل از او سیه پـوش شود            زود است که آن داغ فــرامـوش شود

حــاشــا که شــرار غــم تو در دل ما            یک لحظه،حسین سرد و خاموش شود

نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: انّ لِقَتل الحسين حَرارَةَ فِي قُلُوبِ المُؤمِنين لا تَبَرد أبَدا؛ برای شهادت حسین عليه السّلام حرارت و گرمایی در دل های مومنان است که هر گز سرد و خاموش نمی شود. ( جامع الحادیث شیعه ج ۱۲ ص ۵۵۶)

***************************************************

انـوار خــدا در نظر توست حســــین            خورشید، نگاهش به سرتوست حسین

گر گریه بر تو افضل از هر چیزی است            دین زنده زخون حنجر توست حسین

امام رضا عليه السّلام به ربان بن شبیب فرمودند: يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ- فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع- فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْش‏؛ ای پسرشبیب! اگر بر چیزی گریه میکنی، بر حسین بن علی ابی طالب عليه السّلام  گر به کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۸۶ )

***************************************************

از چـشـمـه چــشم ما گهــر می ریزد            الـمــاس ز دیــدگــان تــر مـی ریــزد

اشکی که چکد ز چـشـم با یاد حسین            بر خرمن معصیت شــرر می ریــزد

امام رضا عليه السّلام فرمودند: فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ- فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام‏؛ گریه کنندگان باید بر کسی همچون حسین عليه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می ریزد. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۸۴)

***************************************************

ای آنکه غم دلت دو چندان شده است            از جلــوۀ غــم آیــنـه بندان شده است

چشمی که کند گریه در اینجا به حسین            بینند به روزحشـر خنــدان شده است

پیغمبراکرم فرمودند: يا فاطمة، كُلُ عَين بَاكِية يوم القيامَة إلا عَينُ بَكت عَلى مَصائِبِ الحُسَين عليه السّلام، فَإنَّها ضَاحِكَة مُستَـبـشِرة بِـنعـيم الجَنـَّة.؛ ای فاطمه ،همه چشم های مردمان در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین عليه السّلام گریسته باشد.او خندان وشادان به نعیم بهشت خواهد بود. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۹۲)

***************************************************

هر سینــه که ازعشق صفـایش بدهند            شوق سفــر کــرب و بــلایـش بـدهنـد

پـاداش کسی که گــرید از داغ حسین            این است که در بهشت جــایش بدهـند

حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام : مَنْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً بَوَّأَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّة؛ چشمان هرکس که در مصیبت های ما قطره ای اشک بریزد،اورا دربهشت جای دهند. ( احقاق الحق ج ۵ ص ۵۲۳)

***************************************************

چون روی به سر چشمه پاکی کردند            در زمــزم اشک سینه چــاکی کردند

گشتند بهـشـتی همه در  سـوک حسین            گر اشـک فــشــانده یا تـبــاکی کردند

امام صادق عليه السّلام: وَ مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ- وَ مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّة، کسی که بگرید و بگریاند در مصائب وعزاداری ما یک نفر را، بهشت برای اوست و کسی که تباکی کند یعنی اشک ندارد و خود را به گریه بدارد، برای اوست بهشـت. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۸۸)

***************************************************

هردل که بــود غبــار بین الحــرمیـن            در دیدۀ مــومنـین شود نــور دو عیـن

ای شـیـعـه، رئیس مکتب ما فــرمود            محبوب خداست هر که گرید به حسین

امام صادق عليه السّلام : وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْه‏؛ هیچ چشم و اشکی نزد خدامحبوب تر ازچشم و اشکی نیست که بگرید بر آن حضرت... ( کامل الزیارات ص ۲۵۹)

***************************************************

هر دل که پر از حـرات عاشوراست            ذکرش همه شب زیارت عاشوراست

روز غــم و انــدوه قـیـامت شاد است            هر کس غم او مصیبت عاشورا است

امام رضا رعليه السّلام : وَ مَنْ كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ- جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِه‏؛ هر کس روز عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی قرار می دهد. ( بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۸۴)

 ***************************************************

چون کعـبـه اگر سیـاهـپــوشیم حسین            با یــاد غــم تو در خــروشیــم حسین

ای تشنه کنار آب جان داده به دوست            بــی یــاد لـبـت آب ننــوشیــم حسیــن

سخن حضرت سکینه خطاب به مردم مدینه : شيعتى ما أن شَربتُم مَاء عذب فَاذكُروُنى             او سَمعتُم بِغَريب او شَهيدٍ فَاندَبونى‏ «پدرم فرمود»: ای شیعیان من، هر زمان آب گوارایی نوشیدید، مرا یاد کنید و هر زمان از غریب یا شهیدی سخنی شنید ید، به یاد من اشک بریزید. ( منتهی الآمال ص ۷۸۲)

***************************************************

جبرئیل که بر غمت نظارت کرده است            بر کرب وبلای تو اشارت کرده است

آن کــس به زیــارت تو آیــد، گـویی            در عرش خدای را زیارت کرده است

امام رضا عليه السّلام : مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ كُرْسِيِّهِ [فِي عَرْشِه‏ ؛ کسی که قبر حضرت امام حسین عليه السّلام را در کنار فرات زیارت کند، مثل کسی است که خدا را بالای عرش زیارت نموده است. ( کامل الزیارات ص ۴۸۴)

***************************************************

ماعـشق ز کــربــلای تو یــافـتــه ایم            قدر و شــرف از ولای تو یــافـته ایم

عمــریست که ما شفــای درد خودرا            از تــربت با صفــای تو یــافتــه ایــم

امام صادق عليه السّلام: فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع  لشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَر، شفای هر درد در تربت قبر حسین عليه السّلام است وهمان بزرگترین داروست. ( کامل الزیارات ص ۲۷۵)

***************************************************

آنان که به تو دست تــوســل زده انـد            از عشق به روی سینه ها گل زده اند

پیوسته فرشتگــان به طوف حــرمت            از عرش به سوی کــربلا پل زده اند

امام صادق عليه السّلام : مَا بَيْنَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ إِلَى السَّمَاءِ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ.؛ بین قبر امام حسین عليه السّلام تا آسمان، ملائکه و فرشتگان در آمد و شد و نزول و صعود می باشند. ( کامل الزیارات ص ۲۷۳)

***************************************************

هر جا سخـنـی ز عـشـق آغــاز شود            با نام تــو ای دوست هــم آواز شــود

از گــلـشـن سرخ کــربلای تو، دری            بر بــاغ بــهــشــت آرزو بــاز شــود

امام صادق عليه السّلام : مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ؛ جایگاه قبر امام حسین عليه السّلام دری از درهای بهشت است. ( کامل الزیارات ص ۲۷۱)

***************************************************

این خاک عجب شفا و حــرمت دارد            عطــر نــفـس حسیــن و جـنّـت دارد

آمیـن فــرشتگــان طنین انــداز است             اینجــا که دعــا رنــگ اجــابت دارد

پیامبر گرامی اسلام عليه السّلام : الا وَ إِنَّ الْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَالشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِه‏؛ بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او وامامان عليه السّلام از فرزندان او هستند. ( بحار الانوار ج ۳۶ ص ۲۸۶)

***************************************************

ای با خبـر از سینۀ صد چاک حسین            صد راز خــدا نهاده در خـاک حسین

برداشته می شود ز تو هفت حجــاب            چون سجده کنی به تربت پاک حسین

امام صادق عليه السّلام: السُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ ع يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ؛ سجده بر تـربت حسین عليه السّلام حجاب های هفتگانه را پاره می کند. ( بحار الانوار ج ۸۲ ص ۱۵۳)

***************************************************

چشمی که زداغـت نگــرانش سـازند            در کرب و بلا اشک فـشـانـش سازند

امروز هر آن که زائـرت شد، فــردا            بر سفــرۀ نــور مـیهـمــانش ســازنـد

حضرت صادق عليه السّلام : مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ عَلَى مَوَائِدِ النُّورِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَكُن‏ من زوّار الحسين بن علىّ عليهما السّلام‏؛ کسی که دوست دارد بر سفره های نور بنشیند در روز قیامت، پس باید از زوار حضرت حسین بن علی عليه السّلام باشد. ( کامل الزیارات ص ۴۴۲)

***************************************************

حسرت خورد آن که، دل پر از غم نکند            تا کــرب و بلا سفــر دمــادم نــکــنـد

ایــام چـنــیـن زیــارتــی را، یــزدان            از فـرصت عـمــر زائــران کــم نکند

امام صادق عليه السّلام : إِنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ ع لَا تُحْسَبُ مِنْ أَعْمَارِهِمْ وَ لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِم‏؛ ایام زیارت حضرت امام حسین عليه السّلام جزء عمر زائر شمرده نشده  و از اجلشان محسوب نمی گردد. ( کامل الزیارات ص ۴۴۵)

***************************************************

آنان که در انــدیــشه رستــاخــیــزنـد            در کــرب وبلا گلاب غــم می ریزند

بی هیچ حسابی سوی فــردوس روند            قومی که ز خــاک پــاک تو برخیزند

امیر المومنین علی عليه السّلام خطاب به خاک کربلا فرمودند: وَاهاً لَكِ أَيَّتُهَا التُّرْبَةُ لَيُحْشَرَنَّ مِنْكِ قَوْمٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ  بِغَيْرِ حِساب‏؛ چه خوشبویی ای خاک؛در روز قیامت قومی از تو به پا بر می خیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند. ( بحار الانوار ج ۳۲ ص ۴۱۹)

***************************************************

با انکه پر از زینت و زین است بهشت            یاد آور بـیـن الحـرمیــن است بهشت

ای زائــر عــارف حـسیــن بن عـلی            پــاداش زیــارت حسیـن است بهشت

حضرت امام صادق عليه السّلام : قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ زُورُوا الْحُسَيْنَ وَ لَوْ كُلَّ سَنَةٍ فَإِنَّ كُلَّ مَنْ أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ جَاحِدٍ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِوَضٌ غَيْرَ الْجَنَّة؛ حسین را زیارت کنید اگرچه در هر سال باشد، زیرا کسانی که او را در حالی که به حقش عارف بوده و آن را  انکار ندارند زیارت کنند، عوض و پاداشی ندارند مگر بهشت. ( کامل الزیارات ص ۲۷۴)

***************************************************

در زائر تو همیشه شور و حـال است            از فیض زیارت تو خوش اقـبال است

با این همه فیـض ریخـته در حــرمت            طوف حرم تو افضـل الاعمــال است

حضرت ابی عبدلله عليه السّلام فرمودند: قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ إِنَّهُ أَفْضَلُ مَا يَكُونُ مِنَ الْأَعْمَال‏؛ زیارت قبر حسین بن علی عليه السّلام افضل اعمال است. ( کامل الزیارات ص ۴۷۹)

***************************************************

ای گـلـشـن تـوحـیـد که عطر کرمت            آمــیــخــتــه بـا نــســیــم بــاغ ارَمت

بر شیــعــۀ بــا خلــوص هنگـام سحر          عطر خوش سیب می رسد از حرمت

امام سجاد عليه السّلام: فَمَن زار الحُسَين عليه السلام مِن مَخلصي شيعته بالأسحار وَجَدَ رائحتها؛  هر کس از شیعیان مخلص امام حسین عليه السّلام سحر گاهان قبر مبارکش را زیارت کند بوی سیـب استشمام خواهد کرد. ( بحار الانوار ج ۴۳ ص ۹۸۹)

***************************************************

دل را ز حساب و واهمه بیـمـه کنید            با مهــر علی و فــاطـمـه بیمه کـنـید

شیــریــنی کــام کــودکــان خـود را            با تــربت کــربــلا همه بیــمــه کنید

امام صادق عليه السّلام : حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّهَا أَمَان‏ ؛ کام کودکانتان را با تربت حسین عليه السّلام بردارید، چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه می کند. ( المزار مفید ص ۱۴۴)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در حال نمــاز ســورۀ فجــر بـخـوان            چون سورۀ فجر از حسین بن علی است

مدح و مصیبت حضرت زینب در کوفه

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

تو نوری و خورشید هم خاکستر توست            پرواز صد جبریل در بال و پــر توست

این آیــه های مــریــم در حــال تنــزیـل            یا آبـشـار رشتــه های مـعـجــر تــوست؟


تـا رد پــای سـجــده هــایت را گــرفـتــم            دیــدم تو نوری و خــدا در بـاور توست

فــریــادهـای زخــمــی دیــروز گــودال            امــروز روی شانــه های حنجــر توست

می خـواستی زیـبــا بـبـیـنـی کــربــلا را            یعنی حسین بن علی هم بی ســر توست

با محمل عـریــان تو را سنخیتی نیست!            نفرین به قومی که چنین در محضر توست

مــردم نمی بـیـنـنــد حـتی ســایــه ات را            هجده سـر نیــزه نشین دور و بر توست

مجــمـوعـۀ دردی؛ گــلــستــان کـبــودی            رنگین کمــانی مدعــایــم پیـکــر توست

فــردا که پا در عــرصۀ حق می گذاری            معلــوم می گردد قیــامت محشـر توست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با محمل عــریــان تو را سنخیتی نیست            تو زیــنـبـی، پــرده نـشـینی بهتر توست

مدح و مصیبت حضرت زینب در کوفه

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تویی که شهرۀ شهری به عشق ورزیدن            تویی که منتخب هستی به نیزه سر دیدن

بگــو برای من از خــاطــرات خود بانو            کنــار مــقــتل عشــق و گــلو و بوسیدن


زبــعــد کــربـبــلا کــودکــان بـی بــابــا            شنیده ام که همیشه گــرسنه خــوابـیــدن

الا مفــســر قــرآن چــقــدر لـذت داشت            صدای قــاری قــرآن زنیــزه بشنـیدن؟!

بجز شما چه کسی می تــواند ای خــانم            شبیه ابــر بهــاری ز غــصـه بــاریــدن

و ما رایــتُ و الا جــمــیــلــتــان یعــنی            تویی که دیــده نیالــوده ای به بــد دیـدن

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه و شام

شاعر : سید علی رکن الدین نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـا می دهـم بـه سـاحـت قــدسـیـتـان درود            از کوهسار نیـزه روان می کـنی دو رود

با این هــزار و نهصـد و پـنجــاه آیه درد            من می شوم پـیمبـرت ای مصحـف کبـود


من را نگـاه می کنی از روی نی چه دیر            می بندی از نگاه من آن چشم را چه زود

مـوی رهـای خویش چرا جـمع کرده ای؟            خــاکستــر است روی لبت یا غـبـار دود

دیشب به خانۀ چه کسی روضه رفته ای؟            این بوی نان ز روضـۀ مـاهـانۀ که بود؟

سرهای قدسیان همه بر طاق عرش خورد            وقـتـی قـیـام نـیـزه تـان رفـت در سـجـود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛ مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن؛ مغایرت با روایت های معتبر است؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

حک شد به چوب محمل من مهـر داغ تو            سر بسته ماند نامه در این بزم پُـر شهود

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

قــرآن بخـوان از روی نـیـزه دلـبـرانه            یاسـین و الرحمـان بخوان پـیـغـمـبرانه

قرآن بخوان تا خـون سرخت پا بگیرد            هم چون درخت روشنی در هر کرانه


بایـد بـلـرزانــی وجــود کــوفــیــان را            قـرآن بخـوان با آن شـکـوه حـیــدرانـه

خورشید زینب شام را هم زیـر و رو کن            قـرآن بخـوان با لهجـه ای روشنگـرانه

کوثر بخوان تا رود رود این جا بـبارم            در حـسرت پلک کـبـودت خـواهـرانه

اما چه تکـریـمی شد از لب های قـاری            تـشـت طـلا و بــوسـه های خـیـزرانـه

گـل داده از اعجــاز لب های تو امشب            این چـوب خشک اما چرا نیـلـوفـرانه

در حسرت لب های خشکـت آب می‌شد            ریحــانه ات با التــمــاسی دخــتــرانـه

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت حفظ بیشتر حرمت اهل بیت حذف شد

قرآن بخوان شاید که این چشمان هرزه           خیــره نگردد سوی ما خـیــره ســرانه

ابیات زیر به دلیل ایراد روایی حذف شد زیرا خم شدن نیزه و موضوع تنور خولی در مقاتل معتبر نیامده است همانگونه که علما و مورخین در کتب تاریخ الامم والملوک ۵/۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ۱۱/۱۹۲؛ مُثیرُالأحْزان ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب۴/۶۰؛ بحارالأنوار۴۵/۱۲۵؛  جلاءالعیون ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ۳۳۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۱۷؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح کرده اند خولی ملعون سر مطهر امام را در زیر تشت قرار داد نه در تنور خانه  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. 

آن شب که می‌بوسید چشمت را سه ساله           خــم شد ز داغت نیــزه هم نـابــاورانه

از داغ تو قــلب تنــور آتــش گــرفتــه           تا صبــح با غـمـنــاله هایی مــادرانــه